سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   RSS  Atom  |   خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

داستان و راه های توحید جویان بزرگ

ذلیلیم (پنج شنبه 87/12/22 ساعت 8:24 عصر)

سلام.

دنبال اینجا بودم.

آخیش کلی خسته شدم تو راه. الانم که رسیدم دلم داره مثل سیر و سرکه می جوشه.

یعنی درست اومدم!

آدرسشو خدا بهم داد ولی ابلیس تو گوشم می گفت نرو نرو .

من که ؟!

منی وجود نداره.

این حقیر ذلیل تصمیم داره دو سه خطی گریه کنه.

آخه یه مسیر طولانی رو اومدم نمی دونم کجا هستم! درست اومدم یا....

دنبال سید علی قاضی طباطبایی ها هستم یا رجبعلی خیاط ها.

می خوام ازشون پله اولو بپرسم.

سرتونو درد نیارم     من کمی گم شدم و گیجم.

شایدم پیدا شدمو حیرونم.  بگذریم.

بسم الله گفتیمو ...

                    

 

راستی نگفتم واسه چی اومدم.

اومدم راهو پیدا کنم.

 

مسیر اصلی تو اینجاست:

 

ولی تو دلم انقدر سیاهی نشسته که نه نوری می بینم و نه ...

 

خدا کمکمون کنه

 



  • کلمات کلیدی :
  • نویسنده: ذلیل

  • نظرات دیگران ( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    اذکار نافعه
    ذلیلیم
    [عناوین آرشیوشده]
  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 0 بازدید
    بازدید دیروز: 2
    کل بازدیدها: 96591 بازدید
  •   درباره من
  • داستان و راه های توحید جویان بزرگ
    ذلیل
    با بندگی میشه خدایی کرد
  •   لوگوی وبلاگ من
  • داستان و راه های توحید جویان بزرگ
  •   مطالب بایگانی شده
  •   اشتراک در خبرنامه
  •  

  •  لینک دوستان من

  •  لوگوی دوستان من